پاشنه آشیل دموکراسی غربی و مردم سالاری دینی
افلاطون بدرستی پاشنه آشیل دموکراسی و ضعف آرای اکثریت را هدف قرار داده و این ضعف حتی به مردم سالاری دینی نیز قابل سرایت است چرا که این نقص به تمامی مدلهای حکومتی که رای مردم و توده ها و اکثریت در آن لحاظ می شود، برمی گردد. این ضعف ناشی از ناآگاهی و عدم بینش سیاسی اکثریت بوده و این ناآگاهی در طول تاریخ بشر وسیله ای بوده برای افراد سودجو و جاه طلب
علاج و آنتی تز این ضعف و نقیصه نیز نمی تواند دیکتاتوری و فیلسوف شاه مدنظر افلاطون باشد چراکه این نیز اگر توده ها علیه آن قیام کنند یا پشتیبان آن نباشند بدست انقلاب و یا کودتا هلاک خواهد شد.
نتیجه گیری: تنها علاج ضعف و جهالت اکثریت در ارتقای بینش و بصیرت سیاسی و اجتماعی همین توده هاست تا بتوانند شخص شایسته و بایسته را بر مسند قدرت بنشانند و از آن در برابر خطرات داخلی و خارجی حفاظت کنند. و این یعنی وابستگی متقابل حکومت و مردم به یکدیگر
البته این افزایش بصیرت و بینش سیاسی و اجتماعی توده ها به دو صورت متصور است ارتقای بینش سیاسی مردم از طریق حکومت یا همان اصلاح از بالا به پایین و دوم ارتقای بینش سیاسی مردم از طریق نخبگان و روشنفکران یا قشر میانی جامعه
که بنظر می رسد اگر هر دو روش در افزایش بینش سیاسی مردم با هم بکار گرفته شود نتیجه مطلوب تری را در پی خواهد داشت.