تهدیدها و چالش های پیش روی انقلاب اسلامی
روز گذشته (8 دی) علی رغم گل و بلبل وانمود کردن رسانه ملی و دیگر رسانه های اصلی متعلق به جریان های اصولگرا بخوانید افول گرا و اصلاح طلب بخوانید کدخدا طلب، کشور در یک وضعیت کاملا بحرانی از خشم مردم قرار داشت. و در این قضیه مردم خستگی خود از فسادها و رانتخواری ها و فرهنگ منحط آقازادگی و ژن خوب و اخیرا آی کیو بالا را فریاد زدند. البته شعارهایی که علی الظاهر بوی ضدیت با نظام و اسلام و روحانیت و رهبری داشت هم در این میان شنیده شد! اما چاره چیست؟!
آیا باز هم باید بخاطر راحت طلبی صورت مسئله را پاک کنیم و بگوییم اینها فتنه احمدی نژاد و احمدی نژادیسم است؟! یا مردم یا یک عده کم بصیرت و فریب خورده آمدند و یک شعاری دادند و تمام؟! آیا با امنیتی کردن فضا همه چیز درست می شود؟!
پاسخ همه اینها خیلی ساده بگویم منفی است. ریشه این اعتراضات نه شخص احمدی نژاد است و نه بی بصیرتی معترضین البته شکی نیست که دشمن از این اوضاع به نحو احسن استفاده خواهد کرد و آتش بیار معرکه هم یقینا خواهد شد که شده چنانکه در رسانه های ضد انقلاب که نه حتی ضد همین ملت که در پشت پرده و حتی در آشکارا سیاست فشار به ملت ایران از طریق ایجاد تحریم های سفت و سخت را به دولتمردان آمریکایی توصیه می کنند، در این قضیه آموزش درگیری با مأموران ضد شورش و ... را در رسانه های خود در دستور کار قرار داده اند!
اما سخن از ریشه این اعتراضات شد. باید بگویم که همیشه پیشگری بهتر از درمان است. حقیر بعنوان اندک اطلاعی که بدلیل تحصیل در رشته علوم سیاسی از سیاست و حکومت داری پیدا کرده ام و همچنین نگاهی به سیره حکومتی حضرت رسول (ص) و حضرت امیر (ع) با تمام وجود و بند بند اعضا و جوارح خود به این حقیقت رسیده ام که هیچ حکومتی چه حکومت علی (ع) و چه حکومت حضرت حجت ارواحنا فدا هم نمیتواند بدون حلقه واسط بین مردم و حکومت که همانا عالمان و روشنفکران و اهل تدبر و تعقل هستند حکومت را بخوبی اداره کنند. بله حتی معصومین هم نمی توانند!
و این عدم توانایی نه از ضعف معصومین ! که آنها مبرای از ضعف اند بلکه از این حیث که خداوند در قرآن کریم فرموده من سرنوشت هیچ قومی را تغییر نخواهم داد مگر بدست خودش. و حکومت موضوعی و چیزی نیست که یک عده به تنهایی بتوانند همه امور را رسیدگی کنند بلکه تجربه و تاریخ چه تاریخ صدر اسلام و چه تجربه و تاریخ غرب در عرصه سیاست و حکومت داری تماما گواه بر این است که حکومت منهای رصد و انتقاد که این تعبیر در مکتب ما همان امر به معروف و نهی از منکر هست، نمی تواند سالم بماند.
شما حتی حکومت حضرت امیر را هم بنگرید می بینید حضرت خودش معصوم است اما آیا کسانی را که حضرت نصب می کنند هم معصوم اند؟ مسلم است که آنها معصوم نیستند فلذا شما در سیره پیامبر و حضرت امیر می بینید که چه بسا کسانی رو که به بیت المال تعدی می کردند و یا قضاتی که فساد می کردند فسادی که منافع ملی یا همان ضرر به منافع امت می زد را در ملأ عام شلاق می زدند. اما ما در جمهوری اسلامی فریاد دزد دزد زیاد شنیدیم اما ندیدیم که مسببین دزدی ها و غارتگران بیت المال در ملاء عام شلاق بخورند! نه تنها ندیدیم که بلکه می بینیم غارتگرانی در لباس وزیر یا در لباس فلان مسئولیت بلند مرتبه مالی! قرار می گیرند! یا در همین قضیه حقوق نجومی ها چه شد؟ آیا اصلا خلع شدند؟ یا سمت های دیگری را بعهده گرفتند؟
کدام عقل و انصاف و وجدانی می پذیرد که ما از مردم انتظار داشته باشیم که شما بخاطر اسلام و خون شهدا از گرسنگی بمیرید و دم برنیاورید در حالی که عارتگران بیت المال مثل سگ که صدالبته بلانسبت حیوان نجیب و باوفایی چون سگ، در حال پر کردن شکم ها و جیبهای خود از بیت المال اند!
و اما حرف بسیار است و فرصت کم. من به همه کسانی که ذره ای دلشان برای انقلاب و خون شهدا و اسلام می سود پیشنهاد می کنم حداقل کتاب دغدغه ها و نگرانی های امام خمینی را مطالعه کنند تا ببینند که امام دقیقا این روزها را هشدار داده بود.
اما کلامم را با این سه جمله از امام روح اله به پایان می برم که حکیمانه فرمود:
آن روزی که شما احساس کردید که می خواهید فشار به مردم بیاورید بدانید که دیکتاتور دارید می شوید، بدانید که مردم معلوم شده از شما رو برگردانده اند. مادامی که مردم هستند و کمک دارند به شما می کنند، شما اگر مردم نبودند نمی توانستید این جنگ را اداره بکنید، این شک ندارد.(7 شهریور 62)
اسلام را دریابید. کارهای خلاف ما اسلام را بد جلوه میدهد؛ اسلام را دفن میکند که تا آخر به آن توجه نشود. قلمهای ناپاک، چشمهای ناپاک در صددند که از شما خرده گیری کنند و مکتب شما را بد جلوه دهند و بگویند این هم جمهوری اسلامی. چنانچه در کارخانهها میروند و میگویند؛ چنانچه قلمهای خائن مینویسد. ما امروز از دوستان میترسیم! دیروز از دشمنها میترسیدیم. آن ترس خیلی زیاد نبود؛ اشکالی نبود. امروز از دوستها میترسیم که این دوستهای بی توجه به عمق مسائل، بی توجه به موقعیتی که الآن ما در آن واقع هستیم، کاری بکنند که مکتب ما در دنیا مکتب فاسد قلمداد شود؛ مکتب عقب افتاده قلمداد شود. این است که ما را رنج میدهد، این است که ما را نگران کرده. (۱۵ تیر ۵۸)
بترسید از آن روزی که مردم بفهمند در باطن ذات شما چیست، و یک انفجار حاصل بشود. از آن روز بترسید که ممکن است یکی از «ایام الله» - خدای نخواسته - باز پیدا بشود. و آن روز دیگر قضیه این نیست که برگردیم به ۲۲ بهمن. قضیه [این] است که فاتحه همه ما را میخوانند! من از خدای تبارک و تعالی امید این را دارم که به ما عنایت بفرماید و ما را هدایت کند به یک راهی که مرضی اوست؛ و قلمهای ما را هدایت کند به یک نوشتههایی که مورد رضای اوست. (۶ خرداد ۶۰)
والسلام.
9 دی 96